ناپدری سیرن دی مر و دخترخوانده نوجوانش کلویی رز، که هر دو دارایی های فراوان دارند، به طور غیرمنتظره ای توسط خرگوش عید پاک ملاقات می کنند. او از آنها سوء استفاده می کند و ردی از تقدیر و خاطرات شیرین به جای می گذارد. یک سه نفری وحشیانه و متمرکز بر تیت آشکار می شود.