پدر ناتنی لیلی فورد، اریک مسترسون، فانتزی نهایی پدرخوانده اش است. او هوس لمس او را دارد و او مشتاقانه خواسته های او را برآورده می کند. برخوردهای ممنوع آنها به لعنتی داغ و لعنتی شدید بیدمشک تبدیل می شود و واقعیت و فانتزی را در وحشیانه ترین فانتزی های لعنتی پدرخوانده نوجوان تار می کند.